بیخوابی
چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۳۳ ب.ظ
محمد مختاری شاعر ، نویسنده، مترجم
و عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران بود.
یکی از شعر های بسیار زیبای محمد مختاری
شعر بیخوابی است که اکنون میتوانید
بخش هایی از این شعر را با صدای خود او بشنوید.
چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی ؟
اگرکه رویا تنها احتلامی بود با زیگو شانه
تشنج پوستم را که می شنوم ، سوزن سوزن که می شود کف پا،
علامت این است که چیزی خراب می شود
دمی که یک کلمه هم زیادی است،
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار،
سایه دستی است که می پندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید دراین دومتر جاماند تا تحلیل جسم، حد زبان را رعایت کند ؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد ،
چه از فشار خونی موروث دررنج بوده باشی
قرار جایش را می سپارد و بی قراری ،
که وقت و بیوقت سایه به سایه رگ به رگ دنبالت کرده است تا این خواب
تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالان
سر چهارراه صدایی درشت می پرسد :
ویدئو مخرب تر است یا بمب اتم ؟
متن کل شعر در ادامه مطلب
- ۱ نظر
- ۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۰:۳۳